تاریخ انتشار: سه شنبه 1402/11/03 - 08:53
کد خبر: 494157

بررسی بیانات رهبر انقلاب در دیدار بانوان، ناظر بر مسیر جنبش دانشجویی/(بخش نخست)؛

امتداد یک دیدار/ روایت خواندنی فعالین دانشجویی از دیدار بانوان با رهبر انقلاب

امتداد یک دیدار/ روایت خواندنی فعالین دانشجویی از دیدار بانوان با رهبر انقلاب

برای من که خیلی صحبت‌های آقا را خوانده‌ام، نکات ایشان در دیدار اخیر تکراری نبود. می‌توانم بگویم که حرف عوض نشده، اصول و چارچوب‌هاهمان است ولی نمی‌توانم بگویم تکراری است. اتفاقا آقا این حرف‌ها را زدند و یک قدم جلوتر و صریح‌ترش را به ما نشان دادند.

به گزارش  خبرنگار تشکل‌های «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ امسال نیز در آستانه میلاد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به سیاق گذشته جمعی از بانوان کشور در محضر رهبر انقلاب به بیان دیدگاه‌های و مسائل مختلف و  به ویژه حوزه زنان پرداختند، اخیرا تعدادی از سخنرانان حاضر در این جلسه به شرح و بسط جزئیات این دیدار با رویکرد و نگاه بر «مسیر جنبش دانشجویی» پرداخته‌اند که در این گزارش به آن خواهیم پرداخت.

روایت «فاطمه یوسفی؛ ادوار جنبش عدالت‌خواه دانشجویی» را در ادامه می‌خوانید: 

مسئولین خطیر حفاظت از انتخابات

دوستان تقریبا همه آنچه را که باید مطرح می‌شد، مطرح کردند و کار ما را راحت کردند. از اولی که برای این سخنرانی آماده می‌شدم در نظرم بود که چیزهایی را مطرح کنم که خودم در دوره دانشجویی به آنها نیاز داشتم. فکر کردم به عنوان یک دختر دانشجو چطور می‌توانم نسبت خودم را با دانشگاه، کشور، در حال و آینده تعریف کنم و سعی کردم از این زاویه به موضوع وارد شوم. وقتی دیدارهای آقا برگزار می‌شود، در ابتدا یک فضای هیجانی وجود دارد که خیلی‌ها سراغ تصاویر و... می‌روند.

من کمتر بین اقشار و خصوصا دانشجوها می‌بینم که بروند تمرکز کنند و یک بار دیگر صحبت‌های آقا را در خلوت گوش بدهند و یادداشت بردارند. معمولا می‌گویند سایت خامنه‌ای دات آی‌آر مطالب را می‌گذارد و بعدا می‌خوانیم. بعضی وقت‌ها لحن رهبری و تاکیدهایی که روی برخی کلمات دارند و مدل گفتنشان واقعا انگار به ذهن جهت می‌دهد.

من خودم سه چهار بار صحبت‌های حضرت آقا را بعد از سخنرانی گوش می‌دهم که متوجه شوم از کجای بحث به کجا رسیدند و قصد مطرح‌کردن چه چیز را داشتند. نحوه ورود آقا به مبحث زن حداقل در دیدارهای دو سال گذشته تقریبا مثل جمع‌بندی قبل امتحان است. در دیدارهای مختلف چون همیشه جمعی از حضارخانم‌ها بودند، آقا ورودهایی به بحث زنان داشتند و در این دو دیدار گویا داشتند جمع‌بندی می‌کردند. قشنگ مباحث را با یک چارچوب خیلی خوب و مرتب بیان می‌کردند و واقعا حیف است که از این ظرفیت استفاده نکنیم.

هم سال گذشته هم امسال، وقتی به مدل ورود حضرت آقا به بحث زن نگاه میکنیم، اول با بیان الگوها بحث جایگاه متعالی‌ای را که اسلام برای زن در نظر گرفته مطرح می‌کنند و وقتی حد کمالیت را هم گفتند، وارد ‌حوزه‌ تقابل‌ها می‌شوند. در دیدار سال گذشته بحث تجدد و تحجر باهم زده شد؛ یعنی هم‌زمان که تمدن غرب را می‌زدند، خیلی قوی به بحث نگاه‌های سنتی و تحجر هم ورود کردند؛ شاید بخاطر فضای موجود در جامعه بعد از آن ماجراهایی که داشتیم. اگر بخواهیم به دیدار سال گذشته و امسال مثل یک سیر نگاه کنیم،‌ اصل تحجر گفته شد و چیزی که مهم‌تر بود نسبت ما با تمدن غرب بود؛ یعنی اگر این موضوع حل شود، آن بحث(تحجر) نیز در دنباله این حل خواهد شد.

تمدن غرب بی‌منطق است

وقتی آقا این طور به مباحث ورود پیدا می‌کنند، برداشت و دریافت من نوعی این است که ما باید یک نگاه سیری به جایگاه زن در جامعه داشته باشیم؛ یعنی اگر ما می‌گوییم «تمدن غرب بی‌منطق است»، «تمدن غرب در حوزه زنان نگاه سخیف ابزاری دارد» و از این طرف «تمدن اسلام امکان‌آفرین و سرشار از استدلال و منطق است»، چه استفاده‌ای می‌توانیم ازش بکنیم؟ در واقع نوع ورود رهبری به حوزه زن یک قدرتی به زنان می‌دهد که ما بتوانیم نسبت به تمدن غرب حالت مبارزه داشته باشیم؛ یعنی نه تنها تحت تاثیر آن نباشیم، که یک نوع بروز قدرت‌مندانه‌ای از خود نشان دهیم که خودبه‌خود تمدن غرب و جایگاه در زن غربی در کنار قدرت متعالی یک زن مسلمان اصلا به حاشیه برود.

گاها بنده از تکبیرهایی که در جریان دیدار سر داده می‌شد،‌ حرص می‌خوردم؛ مثلا بحث درباره خانه‌داری بود و من اصلا متوجه نمی‌شدم که تکبیر برای چیست. اگر سیر بحث را در نظر بگیریم و ببینیم که آقا الان می‌خواهند چه چیز را مطرح کنند، می‌بینیم که مثلا در جریان مطرح کردن بحث خانه‌داری و زدن جریان سنتی، آقا حرفشان این است که زن باید قوی باشد و برای اینکه یک زن متعالی و یک الگوی سومی داشته‌باشیم، این زن باید بتواند نقش‌هایی در خانه و اجتماع را که همه موازی هم هستند و نه در تقابل با هم، ایفا کند.

خانه‌داری به نظر من مدیریت خانه است. وقتی گفته می‌شود کار منزل وظیفه زن نیست پس زن قرار است چه نقشی در خانه ایفا کند؟ در واقع نقش او مدیریت و تربیت خانه و خانواده است. حال اگر زن بخواهد نقشش را در خانه به خوبی ایفا کند، باید در اجتماع باشد، باید اجتماع را بفهمد تا بتواند خانواده خودش را بالا بکشد. اگر زنی از اجتماع دور باشد، اصلا نمی‌تواند در خانواده نقش مفیدی داشته باشد. وقتی از این زاویه به قضیه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که منظور صحبت آقا درباره حمایت مرد در کار منزل، این است که زن بتواند حضور اجتماعی داشته باشد؛ آقا دارند این را به صورت یک پازل مطرح می‌کنند.

آقا امیدشان به زنان جامعه است و مسئولیت حفاظت از انتخابات و فضای سیاسی جامعه را بر دوش زنان می‌گذارند و چنان قدرت روحی و اثرگذاری در زن می‌بینند که می‌گویند، حتی اگر مردت و بچه‌ات ناامید شد، تو با روح بلند و نگاه متعالی خود، تو باید هدایت‌گر باشی، چرا که ظریف‌تر و دقیق‌تر نگاه می‌کنی و می‌توانی تحقیق شده‌تر نگاه کنی. بحث دیگر در مورد تشکل‌های دانشجویی؛ تشکل دانشجویی قرار نیست پژوهشکده و اندیشکده باشند، و حلقه واسط اندیشکده و جامعه است.

وقتی تشکل بر محتواهای فکری درست سوار باشد و با جامعه هم در ارتباط باشد، می‌تواند بر اساس نیاز جامعه و تفکر درست، از نهادها مطالبه کند. مثلا شما می‌بینید که در فضای مربوط به مادری، چرا جامعه ما حرف از جمعیت می‌زند ولی در حمایت از مادران حتی از یک مهد کودک دریغ می‌کند؛ اینقدر این مطالبه فرمالیته است و جریانی پشتش نیست، که تبدیل می‌شود به نیاز خودخواهانه مادران و گفته می‌شود که چرا نمی‌نشینی در خانه بچه‌ات را بزرگ کنی و اینقدر سر و صدا می‌کنی. کنشگری در این زمینه سه ساحت دارد؛ هم همه زنان جامعه باید کنشگر باشند، هم فعالین حوزه زن و خانواده و هم فعالین دانشجویی که هر کدام کنشگری خاص خود را می‌طلبد و تفاوت‌های مفصلی دارد.

فعالین حوزه زن و خانواده و نشریات فعال باید بتوانند مدل‌های مختلف کنش زنانه را پیدا کنند؛ یعنی در هر فضایی یک کنش خوب زنانه چه طور است. مثلا در شهرها و بسترهای مختلف، با سطح تحصیلی مختلف، زن‌ها چه طور ورود کردند. روایت این مدل‌ها، خود، تکثیر این مدل‌هاست. وقتی ما یک مدل موفق را در یک منطقه روایت می‌کنیم، یعنی به تکثیر آن مدل در مناطق دیگر کمک می‌کنیم.

مثلا یک خانمی هست که در جنوب زندگی می‌کند و نگاه‌های مردسالارانه در آن فضایی که بوده اجازه ادامه تحصیل به او نمی‌داده، این‌ها در آن سال‌های ترک تحصیل اجباری، دوره حفظ قرآن می‌رفتند تا ذهن‌شان را فعال نگه دارند و بالاخره راهی برای دانشجو شدن باز کردند و الان مدلی ایجاد کردند که الگویی برای سایر دختران با آن شرایط شده است.

جوری نباشد که ما فکر کنیم مدل‌هایی که می‌توانیم رشد و تکثر دهیم فقط افرادی هستند که در قله دارند کار می‌کنند و فقط افرادی هستند که در حکمرانی و وزارت و نماینده مجلسی و ... کار می‌کنند. البته این‌ها باید باشد و لازم است ولی باید روایتی از بقیه بدنه جامعه که تعدادشان هم زیادتر است، داشته باشیم.

در واقع داریم به زنان جامعه یاد می‌دهیم که بگرد محل اثر خود را پیدا کن و در این حالت مانع معنا ندارد؛ تو باید همسر خود را با خود همراه و همدل کنی و لازم است او را توجیه کنی که پشت این فعالیت من عقیده‌ای هست و تو مرا همراهی کن، من قصد قدرت‌نمایی مقابل تو ندارم و دارم به تکلیفم عمل می‌کنم؛ در این فضا وظایف خانه به خودی خود تقسیم می‌شود و مرد می‌بیند همسرش کنشگر اجتماعی است و خود به خود در تقسیم نقش‌ها تفاهم پیش می‌آید.

 

ین طور نیست که اگر زنی صرفا در خانه است و خودش را درگیر اجتماع نمی‌کند، بگوید وظیفه من نیست ظرف بشویم و بخواهد با همسرش وارد چنین تقابل‌هایی شود. اصلا بحث اینجا نیست بحث این است که این زن تصمیم گرفته که نقش موفقی در اجتماع داشته باشد؛ حالا هرکس بسته به جایگاه، موقعیت، شهر،... خودش دارد نوع فعالیتش را پیدا می‌کند و اینجا رهبری اشاره می‌کنند که همسرها حمایت کنند تا این زن بتواند در آن جایگاه متعالی قرار بگیرد. با جلوتر رفتن صحبت‌ها آقا باز مصداق‌ها را واضح تر می‌کنند؛ مثلا در یک نقش اجتماعی دامنه چیست و قله چیست. کاملا باز می‌کنند که مثلا از فعالیت‌های اجتماعی زنان عام تا جایگاه‌های بالاتر مثل وزارت و نمایندگی مجلس و جایگاه‌های سیاست‌گذاری و حکمرانی.

وقتی آقا این گونه به بحث وارد می‌شوند، یعنی در حال اعمال یک تکلیف برای تمام اقشار زنان اند، یعنی توی زن خانه‌دار که تحصیلات ویژه‌ای نداری یک تکلیفی داری و باید بگردی و محل اثر خودت را پیدا کنی و تویی که تحصیلات بالاتری داری و در موقعیت‌های اثرگذارتری هستی، نیز نقش‌هایی داری و نباید بخاطر اینکه مسئولیت همسری و مادری بر گردنت است، خودسانسوری داشته باشی و اگر در جایی توان انجام کاری داشتی، خود را عقب بکشی و جلو نروی. در کنار این‌ها، آقا حاکمیت را موظف می‌دانند که محدودیت‌ها را حل کند.

اگر زنی با ایفای نقش اجتماعی دچار محرومیت از نقش مادری و همسری می‌شود، حاکمیت باید این محدودیت را حل کند. آقا خیلی جالب برای این موضوع به صورت یک رویکرد شبکه‌ای تقسیم کار می‌کنند. این خیلی رویکرد قشنگی است و برای من عجیب است که برخی فعالان حوزه زنان با وجود همچین نگاه پرگشایشی که آقا دارند، صحبت از انسداد می‌کنند. کسی که این دو دیدار را بررسی کند و نگاه آقا را درک کند متوجه می‌شود که سرشار از گشایش است و من نمی‌فهمم که چطور دیدار امسال را انسداد در حوزه زن می‌دانند.

بعضی‌ها ذهنیت علوم انسانی‌زده‌ای دارند. فکر می‌کنند که دیدارها یک نشست گفتمانی و هم‌اندیشی است و باید از داخلش حتما یک تئوری دربیاید و نگاهشان این است که اگر در دیدار بحث‌های مصداقی مطرح شد و آقا مثلا در مورد رخت‌شستن حرف زدند، سطح بحث خیلی پایین آمده است و آنقدر جامعه انقلابی متوجه مفاهیم نشده که دیگر رهبری خودشان را پایین آوردند و مثال‌های سطح پایین می‌زدند. این به نظر من بدترین نوع تحلیلی است که می‌شود از این فضا داشت؛ چون رهبری وقتی وارد برخی جزئیات و مصداق‌ها می‌شوند، در واقع دارند همان پازل فکری را کامل می‌کنند و اینجا مسئولیت روی دوش نظریه‌پردازان حوزه زنان و خانواده و حتی فعالین فرهنگی و سیاسی می‌افتد که در این موضوع ادبیات‌سازی کنند تا ما ببینیم که بالاخره آن الگوی سوم زنانه‌ای که آقا از آن صحبت می‌کنند، ۱- چطور باید محقق شود، ۲- ما در جایگاه‌های مختلف چه کمبودهایی داریم ۳- چه محتواهایی تولید نشده‌است و...

من در دو بخش، قسمت آخر صحبت‌هایم را جمع‌بندی می‌کنم. اول اینکه صحبت از انسداد و نادیده‌گرفتن این سطح از گشودگی کهبعد از دیدار شکل گرفته است، اگر مغرضانه و نشات گرفته از دگماتیسم و زدن این دیدارها نباشد، ناخواسته سرعتگیر حرکت قدرتمند زن‌ها برای تحقق زن تراز انقلاب اسلامی است. یعنی حداقل خوب است به خودشان بیایند و متوجه باشند که با چه انگیزه‌هایی چه چیزی را مورد هدف قرار می‌دهند. جریان‌سازی و فرهنگ‌سازی در پی یک دیدار، اول برای این است که خود خانم‌ها و دختران، نسبت به موقعیت خودشان نگاه مسئولانه و تکلیف‌مدارانه داشته‌باشند.

یعنی فضایی ایجاد شود که اگر زنی برای همیشه فقط محدود به خانه بود -ممکن است مثلا اوایل مادر شدن یا ازدواج هر کسی توانایی مدیریت این چالش‌ها را با فعالیت اجتماعی نداشته باشد- ولی اگر به صورت دائمی یک زن نتواند خودش را راضی کند و بر این باور باشد که الان مادری و همسری بزرگترین تکلیف من است و من نیاز به فلان نقش اجتماعی ندارم، برای شکل‌گیری این نگاه مسئولانه در جامعه، نیاز به جریان‌سازی داریم.

جریان‌سازی یعنی جامعه یک چیزی را تنفس کند و به آن باور داشته باشد. اثر دیگر جریان‌سازی این دیدار این است که نقش مکمل مرد چه در جایگاه همسر در خانواده و چه در حکمرانی، ایفا شود و همراهی مردان را شاهد باشیم. یک نکته دیگر که قصد داشتم اشاره کنم، این است که وقتی آقا کلمه وادار کردن را برای انتخابات به‌کار بردند، خیلی جالب بود. شاید این مثال لزوما ربط نداشته باشد ولی مثلا گاهی والدین در خانواده می‌خواهند چیزی را به کسی بسپارند، به فرزندی که عاقل‌تر و مسئولیت‌پذیرتر و قوی‌تر است می‌سپارند که تو مواظب باش، مواظب بقیه باش‌.

روایت «زهرا سادات رضوی علوی؛ ادوار دفتر تحکیم وحدت» را در ادامه می‌خوانید: 

زن انقلاب اسلامی چیست؟ 

ما همیشه احترام ویژه‌ای برای حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) و بانوان اسوه و الگوی خودمان قائلیم؛ اما معمولا علاقه داریم که مقطعی ببینیم یا برشی از زندگی این بزرگواران را ببینیم. دوستان عزیز خانم طباطبایی و خانم نصیری اشاراتی داشتند به بحث الگو بودن حضرت زهرا (س) و من دیگر به این قسمت اشاره نمی‌کنم. چند گزاره دارم که می‌خواهم پیش از صحبت درباره متن دیدار آقا آن‌ها را مطرح کنم.

یکی اینکه من خصوصا در این مدت اخیر به یک نکته جالب رسیدم. آن هم اینکه ما چقدر زن توانمند در کشورمان داریم که شناخته‌شده نیستند؛ یعنی خیلی از این عزیزان را که آمدند صحبت کردند، منی که خودم دغدغه حوزه زنان دارم نمی‌شناختم؛ مثلا خانم دکتر مومن، خانم دکتر حق‌جو و خیلی از دوستانی که اصلا در جمع سخنران‌ها نبودند. می‌خواهم بگویم که ما کنار دیدار آقا و سخنان آقا، چیزهای دیگری هم فهمیدیم و کشف کردیم و باید می‌فهمیدیم. و آن قدرت زنان ما در اثرگذاری و ورودشان به عرصه‌های علمی، اجتماعی، سیاسی و غیره است که متاسفانه این‌ها هنوز شناخته‌شده نیستند.

من خاطرم هست پارسال که با دوستان دانشجو بعد دیدار آقا صحبت می‌کردیم، من به دوستان می‌گفتمکه اگر شما دهه هفتاد را مطالعه کنید، می‌بینید که حضرت آقا اشاره دارند که زنان بروند تحصیل کنند و شوهرانشان مانع درس‌خواندشان نشوند و ۲۰ سال بعد در سال ۴۰۰ وقتی بعد از یک برهه می‌نشینید پای صحبت‌های رهبر، می‌بینید که دیگر بحث، بحث تحصیل‌کرده بودن نیست؛ چون عبور کردیم از این مرحله. الان در هر دیداری حضرت آقا می‌نشینند و می‌گویند که ما بحمدالله زنان فاضل و فرهیخته و توانمند، زیاد داریم. الان بحث استفاده از زنان کارآمد، فرهیخته و توانمند است. 

می‌خواهم بگویم در این بازه زمانی، آقا یک جا فرمودند بروید تحصیل کنید، این زنان پیام را دریافت کردند و تحصیل کردند و راه برای مرحله بعد باز شده است. مرحله بعد استفاده از این زنان است. هیچ وقت شما نمی‌توانید تصور کنید در دهه هفتاد آقا بگوید زنان باید وزیر شوند و شایسته‌سالاری باشد و... . وقتی الزاماتش وجود ندارد، نمی‌شود صحبتی کرد. صحبت آقا کنار اینکه دارند الگوی سوم را طرح می‌کنند، دارند آن را می‌سازند. همزمان با اینکه می‌گویند الگوی سوم این است، ما در حال شدنیم، ما در حال الگوی سوم شدنیم.  امروز نباید صحبت‌های آقا را بدیهی بپنداریم. تصور نکنیم که آقا نکاتی را پارسال گفتند و امسال قدری صریح‌تر گفتند و همین.

مساله این است که ما باید بسازیم و برویم جلو؛ یعنی تا زمانی که تعداد خانم‌های توانمند ما برای عرصه‌های اثرگذاری سیاسی مناسب نباشد، آقا نمی‌گویند زن می‌تواند وزیر باشد. تا وقتی گزینه‌اش نباشد، نمی‌گویند. باید سیر تاریخی را در صحبت‌های آقا ببینیم. این دیدار برای من شبیه یک جرقه نورانی بود و ذهن خودم را روشن کرد.

مثلا با خانم دکتر مومن که صحبت می‌کردم، به ایشان گفتم که خانم دکتر اگر امثال شما را ما زودتر پیدا می‌کردیم که هم حوزوی هستید هم تحصیل‌کرده اید و استاد دانشگاهید که انقدر روبه‌جلوو پیشرو هستید، شاید انقدر از جریان اصلاحات توسری نمی‌خوردیم که ما نسبت به زن عقب‌مانده فکر می‌کنیم؛ نمی‌توانستند ما را به جریان سنتی موجود در جامعه بچسبانند.  آورده‌های این دیدار را صرفا صحبت‌های آقا نبینیم. این دیدار خیلی آورده داشت برای جامعه زن‌ها.

یکی از این آورده‌‌ها اینکه ما تعداد زیادی از زنان را شناختیم و فهمیدیم که خیلی‌هایشان را هنوز نشناخته‌ایم. همین که خیلی‌ها را نشناخته‌ایم، خودش یک مساله و چالش جدی ماست. یک نکته دیگر را هم عرض کنم. من چند وقت پیش داشتم درباره پاکستان و افغانستان و در واقع کشورهای مسلمان که در آنها نگاه انقلاب اسلامی حاکم نیست، بررسی می‌کردم. نکته‌ای که ذهنم را درگیر کرد این بود که در جامعه‌ای که یا فضا خیلی فمنیستی است یا سنتی، حتما در چند سال آینده به سمت فمینیسم پیش می‌رویم. مثلا در پاکستان جریان‌هایفمینیستی خیلی فعال اند و جریان حاکم مسلط،‌ جریان سنتی است. در چنین جامعه‌ای ما نمی‌توانیم رسانه را کامل ببندیم و رسانه در حال هدایت است و دیگر در فضا سنتی نخواهیم ماند.

الگوی سوم از طرح تا ساخت

انقلاب اسلامی چه کار کرد؟ حضرت امام و حضرت آقا چه کار کرده‌اند؟ آمدند برای ما راهگشایی کردند. اگر ما الان الگوی سوم را نداشتیم، حتما همه ما الان فمینیست بودیم. می‌خواهم بگویم که قدر انقلاب اسلامی و قدر الگوی سوم را بدانیم. همه این‌ها تقریبا مقدمه است. چرا این مقدمه را می‌گویم؟ چون احساس می‌کنم انقدر در این فضا نفس کشیدیم و انقدردغدغه نداشتیم که با جریان فمینیستی به صورت جدی بجنگیم و انقدر گیج نبودیم – مثلا من داشتم مصاحبه یک خانم افغانستانی را می‌خواندم که بین جریان طالبانیسم و فمینیسم گیج شده بود- آنقدر که از وقتی به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم در فضای انقلاب اسلامی نفس کشیدیم و می‌دانستیمکه حداقل تحصیل می‌کنیم و دانشگاه می‌رویم و گیجی کامل نداشتیم، برخی چیزها برایمان بدیهی است؛ مثلا صحبت رهبر را می‌شنویم و می‌گوییم خب بله ما که می‌دانستیم کار خانه وظیفه زن نیست و... . می‌خواهم بگویم خیلی‌ها در همین جامعه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، این را نمی‌دانند.

خیلی‌ها برایشان آشنازدایی نشده‌است از مسائل و نمی‌توانند خط و مرز بین فمینیسم و سنت و الگوی سوم را پیدا کنند. بخاطر همین مطالعه کردن در این حوزه و کار کردن در این حوزه خیلی مهم است. اولین قدم که برای خودمان تعریف می‌کنیم شاید باید این باشد که اول خودمان بدانیم کجاییم و نسبتمان با انقلاب اسلامی چیست و من چگونه زنی باید باشم و بعد صحبت‌های آقا را جلوی خود بگذاریم و ببینیم صحبت‌های ایشان از پارسال تا امسال چه تفاوت‌هایی کرده و چقدر صریح‌تر شده یا مسیر را چطور برایمان مشخص می‌کند.

خانم نصیری هم اشاره کردند بحث دوگانه‌ای  که حضرت آقا تقریبا همیشه در همه صحبت‌هایشان طرح می‌کنند  و صرفا در حوزه زنان هم نیست. اگر به بحث‌های دیگر هم نگاه کنید آقا حتما به دشمن اشاره دارند؛ ولی اینجا اشاره ایشان، اشاره مستقیم‌تر و مشخص‌تری بود و این دوگانه را پر رنگ‌تر کردند. چیزی که من فکر می‌کنم خیلی برای جریان دانشجویی مهم است که به آن تکیه کند، این است که ما استدلال داریم ولی جریان غرب استدلال ندارد و فکر می‌کنم یکی از راه‌های آقا که خیلی سال است تکرار می‌شود، این است که ما از فضای غرب طلبکاریم و باید نقطه چالش‌ها را در نگاه غرب به زن پیدا کنیم.

به نظر من امروز خیلی راحت‌ترمیشود غرب را به چالش کشید؛ جریانی که غرب و فمنیست‌های پست مدرن‌ به سمتش حرکت می‌کنند، این جنسیت‌زدایی را که دارند رقم می‌زنند، به نظرم خیلی راحت‌تر می‌شود به چالش کشید. خیلی از نکته‌ها، نکاتی اندکه ما در جدل با طرف مقابلمان پیدا می‌کنیم؛ یعنی نمی‌توانم در اتاقی بنشینیم و در را به روی خودمان ببندیم و فکر کنیم:«خب من چطور می‌توانم با آنها را به چالش بکشم؟» خیلی وقت‌ها این مسائل در گفتگو به دست می‌آید. وقتی پست‌های چند فمنیست را می‌بینیم، می‌توانیم بنشینیم فکر کنیم و گعده‌ای بگذاریم و هم‌اندیشی کنیم که این به لحاظ منطقی چه مشکلی دارد؟

از این جهت به نظرم یکی از وظایف یا یکی از رسالت‌هایجریان دانشجویی که بعد از صبحت آقا که حتما باید به آن پرداخته‌شود، این است که من چه‌طور می‌توانم یقه غرب را بگیرم. یک نکته دیگر هم این است که ما اول باید از درون خود به این باور برسیم که اندیشه اسلام درباره زن، یک اندیشه مترقی است و تا خودمان به معنی واقعی این را احساس نکنیم و در درون خودمان حس کنیم که خجالت‌زده جمهوری اسلامی‌ایم و صرفا برای اینکه یک کاری کرده‌باشیم برویم از انقلاب اسلامی دفاع کنیم و در کل باور به نگاه مترقی اسلام به زن نداشته باشیم، نمی‌توانیم به درستی آن را محقق کنیم و انگار صرفا قصد ماست‌مالی داریم و فقط پشت صحبت‌های آقا پنهان می‌شویم. از این جهت، حرکت در این پازل و تقابل با غرب یکی از سنگین‌ترین وظایف دانشجویی است. ادامه بحثم را در دور بعد مطرح می‌کنم و در خدمت دوستان هستم.

برای من که خیلی صحبت‌های آقا را خوانده‌ام، نکات ایشان در دیدار اخیر تکراری نبود. می‌توانم بگویم که حرف عوض نشده، اصول و چارچوب‌هاهمان است ولی نمی‌توانم بگویم تکراری است. اتفاقا آقا این حرف‌ها را زدند و یک قدم جلوتر و صریح‌ترش را به ما نشان دادند. می‌خواهم بگویم اتفاقی که باعث می‌شود ما فکر کنیم تکرار و انسداد وجود دارد، این است که کنار هم بنشینیم و غر بزنیم. دیدی اینجا حق مرا نادیده گرفتند؟ تو هم دیدی که من بخاطر زن بودن و دختر بودنم فلان و... . تا یک جایی روایت‌کردن، همدردی و درددل کردن جواب می‌دهد و می‌توانم بقیه را با خودم همراه کنم؛ ولی از یک جایی به بعد دیگر معنای غر زدن و کاری نکردن می‌دهد.

من در یکی از جلسات داشتم به بچه‌ها می‌گفتم من تا وقتی که نتوانم مساله حوزه زنان را برای خانواده خودم مساله کنم، چطوری می‌خواهم این مساله را برای جامعه مطرح کنم؟ من وقتی نتوانم شورای مرکزی خودم را توجیه کنم که این مساله مهم است و آقا می‌فرمایند یکی از سه موضوع مهم کشور که بحث شکاف اجتماعی است و دشمن روی آن دست گذاشته و برایش برنامه دارد، وقتی نتوانم این را مساله یک شورای مرکزی ۷ نفره کنم، وقتی نتوانم این را مساله یک جمع دخترانه و دانشگاه خودم بکنم، معلوم است که مساله پیش نمی‌رود و انسداد است.

این که بلد نیستم من مطالبه کنم و جلو بروم، یعنی به انسداد و بن‌بست رسیده‌ام؛ اما در جامعه ما انسداد وجود ندارد و این وضعیت نشان می‌دهد که من به عنوان یک فعال هنوز مسیر را پیدا نکرده‌ام. بخش زیادی از این موضوع، درونی است. اگر در ذهن آدمی زن بودن مساوی با شجاع بودن، انقلابی بودن، پرتلاش بودن، پرتوان بودن و... باشد و تعریفش از زنانگی تعریفی سیال و توانمند و رو به جلو است، در زندگی خودش نیز آدم موفقی است. و کسی که زنانگی را با رکود، ضعف، شل‌وول بودن و توسری‌خور بودن تعریف می‌کند، زنی است که اتفاقا خودش هم یک گوشه نشسته است.

زنانگی را اول باید در نگاه خودمان تغییر دهیم. زن انقلاب اسلامی زنی است که انسان انقلابی است و قرار است تغییر و تحول ایجاد کند و خستگی‌ناپذیر می‌باشد. اینستاگرام را که باز می‌کنیم همه استوری‌هامربوط به حقوق زنان و این مساله است برای همین می‌پرسیم وقتی همه درگیر این موضوع اند پس چرا این مساله حل نمی‌شود؟ حل نمی‌شود چون درون فضای مجازی است، چون در حد یک استوری‌گذاشتن است. یعنی من حاضر نیستم بابتش هزینه بدهم، بابتش رئیس دانشگاه را دیوانه کنم، کلافه کنم، آنقدر بروم در اتاقش را بزنم و بگویم فلان کارگاه جوشکاری را که برای من گذاشتی، من نمی‌توانم با چادرم انجام بدهم.

فلان درس علوم پزشکی را من باید آنقدر بروم و بیایم و آدم‌هایی را که آنجا نشستند و به من می‌گویند تو به عنوان یک زن باید وارد یک جمع مردانه شوی، باید با هر حجابی وارد فضای استریل شوی، کلافه کنم. تا وقتی ما نشستیم و فکر می‌کنیم با استوری گذاشتن و در جمع خودمان تایید گرفتن، اتفاقی می‌افتد، بارها و بارها باید بنشینیم و بشنویم که به ما بگویند ظرف‌شستنمطلقا وظیفه زن نیست. چیزی که من از فضای سنتی و متحجر در همین چند وقت شنیدم، این است که می‌گویند آقا چرا این حرف را زد؟ آقا برای چی گفت وظیفه زن نیست؟ آدم‌هایی هستند که جریان سنتی قدرت دارند.

ممکن است آدم‌هایی باشند که اتفاقا مذهبی و ولایی هم هستند ولی همین‌ها نقد دارند که چرا آقا گفت کار خانه، کار زن نیست و اصلا وزیر شدن زن که خط قرمز است و چه معنایی دارد؟ مثلا این‌ها می‌گویند وزیر بودن یک نوع ولایت اجتماعی است و زن هیچ‌وقت بر مرد نباید ولایت داشته باشد؛ حالا آقا آمده و می‌گوید زن می‌تواند وزیر باشد و شایسته‌سالاریو... . می‌خواهم بگویم که ببینید آقا چه کار کرد؟ آقا محکم در برابر جریان تحجر ایستاد. بارها در صحبت‌هایشان فرموده‌اند که زن انقلاب اسلامی نه زن شرقی است نه غربی. ابتدا غرب را مشخص کردند و گفتند که نگاهش به زن سودجو و لذت‌جوست و سپس محکم جلوی نگاه متحجرایستادند.

من هیچ‌وقت یادم نمی‌آید که در دیدارهای آقا، جریان متحجراین طور به حرف آمده باشد. استوری‌ها و واکنش‌ها را دیدید. می‌نوشتندوای بر ما که زنان انقلابی ما از اینکه آقا گفته ظرف‌شستن و کار کردن در خانه وظیفه زن نیست، سوت و کف می‌زنند. خاک بر سر ما که به این جامعه رسیدیم. حتما این‌ها را دیدید. همچین فضای رسانه‌ای‌ای ایجاد کردند که حضرت زهرا (س) وقتی پیامبر به ایشان گفتند کار درون خانه برای تو، خوشحال شد و گفت من خدا را شکر می‌کنم؛ بعد این زنان انقلابی ما دست می‌زنند وقتی می‌شنوند کار خانه برای آن‌ها نیست.

یعنی جریان سنتی محکم ایستاد جلوی حرف‌های آقا. اول گفت من احترام قائلمچون جرات نداشت آقا را نقد کند، آقا یک مساله فقهی گفت، این در زندگی الان قابل پیاده‌شدن نیست. آقا در این دیدارها خودشان را انداختند وسط و با صریح‌ترین جملات «زن می‌تواند وزیر شود»، «کار خانه وظیفه زن نیست»، «مسئولیت سیاسی زن» و... محکم جلوی جریان سنتی ایستادند. بعد ما می‌گوییم آقا حرف تکراری زدند.

بالاخره آقا دارند بخاطر ماها، بخاطر این جامعه جلوی یک بخشی از بدنه خودشان می‌ایستند. ما دائم با جریان سنتی و مدرن در جنگیم. حرفم این است که وقتی همچین پاس گلی آقا به ما می‌دهد، آن را راحت از دست ندهیم و نگذاریم حرف آقا راحت از دست برود. در صحبت‌های خانم حق‌جو که جلوی آقا حرف زدند، من دو بند از حرف‌های ایشان را خیلی دوست داشتم.

یک اینکه گفتند کاری کنید و جوری توانمند باشید که کسی نتواند انکارتان کند و ناچار باشد شما را بپذیرد و در کنارش یک عبارتی داشتند در آخر بحثشان گفتند ملک و ملکوت هنوز در دستان خداست و این خداوند است که تصمیم می‌گیردشما در چه نقطه‌ای باشید و چه کار کنید. حرفم این است همه این جریانی که جلوی ما را می‌گیرد و بیرون از تشکل‌ها بیشتر با این موانع مواجهیم، نهایتش این است که من وظیفه خودم و تکلیفی را که بر دوشم است، انجام دهم.

الان مهم‌ترین وظیفه ما دانشجوها این است که نگذاریم حرف آقا زمین بماند. آن هم حرفی که مخاطبش خود ماییم. بنابراین برویم به سمتی که غر زدن و درد دل کردن تعطیل شود و به سمت حرکت و پویایی پیش برویم. تلاش کنیم مردهای جامعه را با خود همراه کنیم. اول دور و بر خودمان را روشن کنیم. خانم‌های کنارمان را روشن کنیم و با خودمان همراهشان کنیم و بعد آقایان را با خود همراه کنیم. منتظر نمانیم یک نفر بیاید و بقیه را همراه کنیم. خودمان باید حرکت کنیم.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top